اقتصاد ايلي در ايلات كوچندة ايران اساسا بر دامپروري و توليد فراوردههاي دامي نهاده شده بود و فعاليتهاي زراعي در آنها نقش ثانوي داشت. دام سرماية اصلي ايل،به ويژه كوچندگان شبان به شمار ميرفت و هر خانواده ناگزير از حفظ و توسعة اين سرماية همگاني بود. توليد صنايع دستي نيز بخشي از وظايف روزانه خانوادة عشايري، به ويژه زنان،و مكمل فعاليتهاي دامداري و زراعت بود.
در قلمرو جغرافياي ايل، هر يك از تيرههاي مرتع مشترك و زمينهاي كشاورزي معين و مشخص براي چراي گله و كاشت غله داشت. خانوادههاي هر اولاد يا تش به دليل پيوندهاي نسبي و سببي و وابستگيهاي طايفگي ، حق چرا و كاشت موروثي در مراتع و زمينهاي ييلاق و قشلاق برخوردار بودند. افراد هيچ يك از تيرهها و طايفههاي ايل اجازه نداشتند كه دامهاي خود را در چراگاههاي متعلق به تيرهها يا طايفههاي ديگر ايل بچرانند.
در زمان كوچ ، گروههاي نسبي ايل، يعني تش يا اولاد يك تيره با هم حركت ميكردند و در گروههايي جدا از هم در چراگاههاي مخصوص خود در قلمرو تيرهشان اردو ميزدند و دامهاي خود را در گلههاي مشترك ميچرانند. هر اردو، مجموعهاي از چند چادر يا خانوادهي تش رادر برميگرفت كه در ردهبندي ساختار اجتماعي ايل جايگاه خاص داشت. اين گروهها در ايلهاي مختلف ايران به نامهاي «مال»، «آوادي»(آبادي)، «ابه»،« بيله» ، «زومه» و … شناخته ميشدند. اعضاي اين گروهها، واحد اقتصادي-توليدي جامعه ايلي و كوچكترين شاخهي دامداري تعاوني را در نظام كوچنشيني ايلات ايران شكل ميدادند. اندازه و شمار خانوادهها يا چادرهاي اين واحدها يكسان و ثابت نبود. باكم و زياد شدن گوسفند و بز، حجم «مال» كم و زياد ميشد، يا احتمالا از ميان ميرفت و خانوادههاي آن به مالهاي ديگر ميپيوستند. برخي كم و بيش بودن شمار خانوادههاي مال را اصولا به تمايل اعضاي كوچنده، گستردگي چراگاهها، شمار دامها، فعاليتهاي زراعي و ضرورت دفاع از كوچ و دام و مرتع مربوط ميدانند. در ايل بختياري ، معمولا مال از 3 تا 12 چادر يا خانوار يك اولاد تشكيل ميشد كه در كوچ و چراگاههاي مشترك و دفاع از منافع جمعي با هم شركت ميكردند. تصميم گيري در اين سطح از ردهبندي ايل، با سران خانوادهها بود.
هر مال ، يك سرپرست داشت كه مسئول كوچ و كارهاي مربوط به گله و چرا بود. سرپرست مال در ميان لرها و كردها «سرمال» يا «رسپي» (ريشسفيد) ، در ميان قشقاييها «آق سقل»(ريشسفيد)، و در ميان تركمنها «ياشول»(سرابه) ناميده ميشد. سرپرستان مال با كدخدايان و كلانتران طايفهها و تيرهها در تماس بودند و زير نظر آنها به حل و فصل امور ميپرداختند. گاهي نيز مال به نام سرپرست آن ناميده ميشد. رابطه ميان اعضاي مال با سرمال بستگي به موقعيت و رابطه خويشاوندي او بااعضاي مال و خصوصيت اخلاقي و رفتارش داشت.
ايلياتيها دامهايي را پرورش ميدهند كه با ويژگيهاي اقليمي و پوشش گياهي مراتع سرزمينهايشان سازگاري دارد. مثلا ايلهاي كرد، لر و بختياري كه چراگاههاي پر آب و علف دارند، به پرورش گوسفند و بز و گاو، و ايلهاي قشقايي، بلوچ و عرب كه در سرزمينهاي كم آب و علف ميزيند، غالبا شتر و بز ميپرورند. با چشم پوشي از اين تفاوتها، ركن اساسي دام پروري ايلات، پرورش بز و ميش است. نسبت شمار اين دو حيوان به موقعيت خانوارها بستگي دارد. خانوارهاي مرفه ميش، و خانوارهاي كم درآمد بز بيشتري نگه ميدارند.
تنوع زمين و آب و هوا، نوع حيوانات ايلات كوچنده، با يكديگر ارتباط مستقيم دارند. دام اصلي در بيشتر مناطق سرزمين ايران، گوسفند و بز بودند كه گوسفند در مطلوبترين مناطق، و بزها در مناطق بسيار خشك برتري داشتند. تنوع ديگر در نوع حيوانهاي مربوط به حمل و نقل ، يعني شتر و خر و اسب بود. قبلا ايلياتيها، ايسب را براي مقاصد رزمي نگاه ميداشتند، بعدا آن را بيشتر براي اعتبار شخصي خود، و با تحمل هزينهاي سنگين و در شرايطي نامناسب نگهداري ميكردند. اسب به هنگام رزم و گريز ، خان و مردان ايل را، و به هنگام عروسيها، سواركاران ايل را و به وقت كوچ، زنان و مردان را سودمند ميافتاد.
توليد در جامعه ايلي دو نقش مهم و اساسي داشت: نخست در تأمين مواد مورد نياز و مصرفي در درون ايل، و ديگر در مبادلهي اضافهي توليد با مواد و كالاهايي كه در بيرون از جامعه ايشان، در روستاها و شهرها توليد ميشد و مورد نياز زندگي ايلياتيها بود.
مردم جامعههاي ايلي، از شير، پنير وكره و روغن تهيه ميكنند. از پشم گوسفند، موي بز، كرك شتر،و پوست آنها اسباب و لوازمي مانند سياه چادر، گليم، جاجيم، قالي، خورجين، كپنك (بالاپوش نمدي چوپاني)، نمد، كلاه، جورابهاي پشمي، ريسمان و مشك درست ميكنند و با فروش يا مبادله بخشي از فرآوردههاي دامي و زراعي و برخي از دست ساختهاي ايلي، ابزار و وسايل كار و زندگي و برخي از مواد خوراكي مانند قند، چاي، برنج، نمك، پارچه، جامه و پاپوش خود را تهيه ميكنند.
تا چندي پيش، طرفهاي داد و ستد با ايلها بيشتر پيلهوران ، (فروشندگان سيار)، و فروشندگان بازارهاي شهري و روستايي و زارعان بودند. مبادله ميان آنها بيشتر به صورت كالا به كالا، يا نقدي و يا هر دو صورت انجام ميگرفت. به هنگام بهاركه شير و فرآوردههاي شيري مردم ايل فراوان بود، معمولا زارعان به اردوهاي آنها ميرفتند و شير و فرآوردههاي ديگر آنها را ميخريدند. در تابستان بر عكس، ايلياتيها به سراغ زارعان صاحب غله ميرفتند و غلات مورد نياز خود را از آنها ميخريدند.
خوراك مردم ايل، بيشتر از فرآوردههاي شيري دامهاي خود، ميوههاي جنگلي، دانههاي خوراكي، گياهان و سبزيهاي خودروي صحرايي و كوهي، و برنج محلي فراهم ميشد. ايلياتيها به ويژه تودهي مردم توليد كنندهي جامعه ايلي، خيلي كم غذاهاي گوشتي مصرف ميكردند. غذاهاي گوشتي بيشتر جنبهي تشريفاتي داشت و آنها را در عيدها ، مهمانيها، جشنهاي عروسي، براي پذيرايي از مهمانان تهيه ميكردند.
به هنگام كوچهاي فصلي، ايلياتيهايي كه در راه ييلاق به قشلاق يا بر عكس ، از چراگاهها و زمينهاي زراعي روستاييان ميگذشتند، براي چراندن دامهاي خود در چراگاهها و يا كشتزارهاي درو شدهي روستاييان، حق علفچر به آنها ميپرداختند. برخي از كشاورزان هم براي اينكه از فضولات دامهاي كوچندگان براي كود و تقويت خاك كشتزارهاي خوود استفاده بكنند، ايلياتيها را در چراندن گلههايشان در كاهبن مزارعشان آزاد ميگذاشتند. و حق و حقوقي از آنها دريافت نميكردند. |